» » » اختلال شخصیت پارانوئید

اختلال شخصیت پارانوئید

ویژگی های افراد دارای اختلال شخصیت پارانوئید
اختلال شخصیت پارانوئید (paranoid personality disorder) یک اختلال رایج است که %2.3 تا %4.4 مردم را به خود مبتلا می کند (آمار 5-DSM).
افراد مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید همیشه درباره دیگران شکاک هستند و به آنها اعتماد ندارند. آنها حرف های بدون منظور دیگران را ترسناک و اضطراب آور می یابند و نیاتشان را بدخواهانه تلقی می کنند. مبتلایان به اختلالات شخصیت پارانوئید در هر رویدادی «تهدیدی» پنهان جستجو می کنند و عدم اعتمادشان به دیگران فراگیر و غیرقابل تغییر است.
اگر کسی بگوید که تفسیر پارانوئیدی آنها از رویدادها ممکن است اشتباه باشد، به گوینده نیز شک می کنند و اعتمادشان را از دست می دهند. به همین دلیل، افراد مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید از دوستیهای نزدیک اجتناب می ورزند، ناگهان از دست دیگران خشمگین می شوند و نسبت به آنها پرخاش می کنند و آنقدر به دیگران بدبین و بی اعتماد می شوند که نمی توانند کار خود را به خوبی انجام دهند.
این افراد اغلب فکر می کنند که دیگران به آنها خیانتی عمیق و برگشت ناپذیر مرتکب شده اند، هرچند برای اثبات آن هیچ سند عینی ندارند. آنها حتی گفته های تحسین آمیز و با حسن نیت دیگران را ایرادجویی تلقی می کنند. مثلا اگر کسی به افراد مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئیدی پیشنهاد کار بدهد، این طور تفسیر خواهند کرد که پیشنهاد کننده به طور غیرمستقیم می خواهد نشان دهد که آنها بیکار هستند یا در شغل فعلی خود موفق نیستند.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید همیشه گوش به زنگ هستند تا نیات بدخواهانه دیگران را کشف کنند، کینه به دل می گیرند، به محض آنکه فکر می کنند کسی از آنها ایراد گرفته است به او حمله می کنند، مردم را حسود می دانند و برای اثبات حرف خود، دلایل سطحی و بی منطق ارائه می دهند.
آنها فکر می کنند که در مقابل افراد بدخواه باید از خود دفاع کنند و به همین دلیل معتقدند که باید روی اطرافیان به شدت کنترل داشته باشند و در نتیجه، از آنها به دادگاه شکایتهای حقوقی می کنند. همچنین، دیگران را مسؤول همه مشکلات زندگی خود می دانند. سبک اسنادی آنها به سبک اسنادی افراد اسکیزوفرن با دیلوژن های پارانوئیدی شباهت زیادی دارد.

معیارهای 5-DSM برای اختلال شخصیت پارانوئید

A . بدبینی و عدم اعتماد فراگیر به دیگران، طوری که فرد انگیزه ها و نیات دیگران را بدخواهانه تلقی می کند. این طرز فکر در اواخر نوجوانی و قبل از اوایل بزرگسالی شروع شده است و در شرایط مختلف حضور دارد و چهار مورد (یا بیشتر از موارد زیر آن را نشان می دهند:

1) فرد فکر می کند که دیگران از او سواستفاده می کنند، به او آسیب می رسانند، یا فریبش میدهند بدون آنکه دلیل کافی برای این ادعا داشته باشد.
2) فکر و ذهنش دايما مشغول شک و تردیدهای ناموجه درباره وفاداری و قابل اعتماد بودن دوستان و همکاران است.
3) به درد دل کردن با دیگران تمایل ندارد زیرا بی دلیل می ترسد اطلاعاتی که در میان می گذارد با بدجنسی علیه او به کار بروند.
4) حرف های بی منظور و مهربانانه دیگران و رویدادهای کاملا خنثی را حرفها یا رویدادهایی تحقیر آمیز یا تهدیدآمیز تلقی می کند.
5) به طور دائم کینه نگه میدارد (توهینها، جریحه دار شدن احساسات، و انتقادها را نمی بخشد).
6) حملاتی را علیه شخصیت و آبروی خود کشف می کند که برای دیگران مشخص و آشکار نیست و به سرعت، با عصبانیت یا با حمله متقابل به آنها واکنش نشان میدهد.
7) به طور مکرر، بدون توجیه منطقی، درباره وفاداری همسر یا نامزد خود شک می کند.

B . این بی اعتمادی صرفا در طول اسکیزوفرنی، یکی از اختلالات دوقطبی، یا اختلال افسردگی عمده به همراه خصوصیات پسیکوتیک، یا یک اختلال روانی دیگر روی نمیدهد و نمی توان آن را به آثار فیزیولوژیک یک عارضه پزشکی دیگر نسبت داد.


شیوع اختلال شخصیت پارانوئید
همانطور که در بالا اشاره کردیم، به گزارش 5-DSM بعضی منابع نرخ شیوع اختلال شخصیت پارانوئید را %2.3 و بعضی دیگر % 4.4 تخمین زده اند.

نمونه کیس روانشناسی اختلال شخصیت پارانویید:
تام در یک محله متوسط نشین بزرگ شد و با این که هرگز مشکل جدی برایش پیش نیامده، در دبیرستان به عنوان فردی دردسر ساز برای معلمان و سایر دانش آموزان معروف شده بود. بعد از دبیرستان، در کالج ثبت نام کرد، اما بعد از دو ترم ترک تحصیل کرد. عدم موفقیت تام در دانشگاه، تا اندازهای این بود که خودش را مسئول نمرات بدش نمی دانست. او شروع به طراحی تئوریهای توطئه درباره همکلاسی ها و استادان کرد و فکر می کرد آنها با یکدیگر همکاری می کنند تا شکست او را نظاره گر باشند. تام از شغلی به شغل دیگر می رفت، و هر بار می گفت که کارفرمایش، در خانه و در محل کار، جاسوسی او را می کند.
در ۲۵ سالگی، و برخلاف میل پدر و مادرش، از خانه آنها رفت و به یک شهر کوچک در ایالتی دیگر نقل مکان کرد. متاسفانه، ایمیل هایی که جیک هر روز برای پدر و مادرش می فرستاد باعث می شد ترس آنها تائید شود. او به طرز فزاینده ای فکر می کرد که دیگران دایم به فکر اذیت کردن او هستند.
تام ساعات بسیار زیادی را پای کامپیوتر می گذراند و در اینترنت به کندوکاو در وبسایت های مختلف می پرداخت. او یک نظریه بسیار دقیق و پر از جزئیات ارایه داد که چگونه در کودکی روی او آزمایش شده است. تام عقیده داشت که سازمان سیا در کودکی او را بیهوش کرده و چیزی در گوشش کار گذاشته است که امواج مایکرویو ساطع می کند. از این امواج مایکرویو، به عقیده وی، برای ایجاد سرطان استفاده می شد.
در عرض ۲ سال، مشغله ذهنی او درباره این تئوری توطئه بیشتر شد. او به دولتمردان و مسئولان مختلف ایمیل میزد و سعی می کرد آنها را متقاعد کند که آهسته آهسته در حال مردن است. جیک یک بار مسئولان یک مدرسه را تهدید کرد و گفت که به آنها آسیب خواهد رساند. بعد از این واقعه، پلیس با والدین او تماس گرفت و آنها نیز او را نزد روان شناس بردند. روان شناس تشخیص داد که تام به اختلال شخصیت پارانوئید و اختلال افسردگی عمده مبتلاست.


نمونه دوم کیس اختلال شخصیت پارانویید:
آماندا بدون دلیل فکر می کرد که همسایه هایش با اجازه دادن به بچه ها برای بازی کردن در راهروی آپارتمان او را اذیت می کنند. او به جای این که از همسایه بخواهد بیشتر رعایت کنند، حرف زدن با آنها را کلا متوقف کرد و کمپینی از رفتارهای خصمانه راه انداخت: به آنها چپ چپ نگاه می کرد، در راهروی ساختمان با پرخاشگری و با هول دادن آنها از کنارشان رد میشد، درها را محکم به هم می زد، و با مهمانان آنان رفتاری بی ادبانه داشت.
بلاخره، بعد از حدود یک سال، وقتی صدای همسایه ها در آمد و علت رفتار خشن او را پرسیدند، آنها را متهم کرد که عمدا میخواهند او را ناراحت کنند: "همه میدانند که درها مثل کاغذ نازک هستند و صدا را رد می کنند. شما عمدا سروصدا می کنید تا من را ناراحت کنید.
هر چه همسایه ها دلیل آوردند که چنین نیست، قبول نکرد. به رغم تلاش های همسایه ها برای اجتناب از ایجاد صدا در بیرون از آپارتمان وی، آماندا به رفتار بی ادبانه و پرخاشگرانه خود ادامه داد.
همسایه ها می گفتند که اماندا همیشه عصبی و عصبانی است، چهره اش به یک ماسک آهنی شباهت دارد به ندرت کسی لبخند او را دیده بود.
او در کوچه و خیابان عینک دودی میزد، حتی در روزهای ابری .
همیشه سر بچه هایش داد می کشید و به همین دلیل، والدین سایر بچه ها اسمش را the screamer گذاشته بودند (جیغ جیغو)، او بچه هایش را مجبور کرده بود چند بار مدرسه خود را عوض کنند چون از کیفیت آموزش آنها راضی نبود. احتمالا یکی از دلایلش این بود که بسیاری از سایر والدین را ناراحت کرده بود، آماندا شغلی داشت که به تماس با مردم نیاز چندانی نداشت و به همین دلیل روزها در خانه کار می کرد. او با افراد زیادی تماس نداشت و اطرافیانش می گفتند که همیشه با طعنه و متلک حرف می زند و از همه چیز و همه کس بیش از حد ایراد می گیرد.



علل اختلال شخصیت پارانوئید
در مورد مبانی بیولوژیک (ژنتیک) اختلال شخصیت پارانوئید شواهد چندانی وجود ندارد. بعضی مطالعات نشان می دهند که این اختلال ممکن است در خویشاوندان افراد مبتلا به اسکیزوفرنی اندکی بیشتر شیوع داشته باشد. به عبارت دیگر، خویشاوندان افراد اسکیزوفرن، در مقایسه با کسانی که در فامیل خود فرد مبتلا به اسکیزوفرنی ندارند، احتمال بیشتری دارد که اختلال شخصیت پارانوئید داشته باشند. به نظر می رسد بین اختلال شخصیت پارانوئید و اسکیزوفرنی رابطه وجود داشته باشد اما ماهیت آن دقیقا مشخص نیست. اما به طور کلی، به نظر می رسد که در اختلال شخصیت پارانوئید، ژنتیک نقش مهمی دارد.
در مورد مبانی پسیکولوژیک این اختلال باید بگوییم که شواهد آن کمتر از شواهد بیولوژیک هستند، هر چند نظریه های جالبی ارائه شده است. تحقیقات گذشته نگر (تحقیقاتی که از افراد مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید می خواهند رویدادهای کودکی خود را به یاد بیاورند) نشان می دهند که بدرفتاری با تجربه های تروماتیک دوران کودکی ممکن است در ایجاد اختلال شخصیت پارانوئید نقش داشته باشند. در تفسیر نتایج این تحقیقات باید احتیاط کرد زیرا افراد پارانوئید دنیا و دیگران را تهدیدی برای خود می دانند و ممکن است خاطرات کودکی خود را بر اساس این طرز فکر بیان کیا بازسازی کنند.
برای توضیح رفتار افراد پارانوئید، بعضی روان شناسان مستقیما به افکار آنها اشاره می کنند. یک نظریه این است که افراد پارانوئید درباره دیگران یک فرضیه اساسی و اشتباه دارند: "مردم بدخواه و فریبکار هستند"، "اگر فرصت به دست بیاورند به آدم حمله می کنند"، و "اگر می خواهی در امان باشی، حواست همیشه باید شش دونگ جمع باشد".
این نوع نگرش به دنیا و اطرافیان، نگرشی ناسازگارانه است اما به نظر می رسد در همه جنبه های زندگی این افراد نفوذ دارد. علت تشکیل این افکار و تفاسیر مشخص نیست اما بعضی روان شناسان معتقدند که ریشه در کودکی دارند. ممکن است والدین به آنها گفته باشند حواسشان را جمع کنند تا اشتباه نکنند و ممکن است به آنها تلقین کرده باشند که با دیگران فرق دارند. این گوش به زنگی و حواس جمعی ممکن است باعث شده باشد آنها علایمی ببینند دال بر فریبکار یا بدخواه بودن دیگران. جای تردید نیست که مردم گاهی خیر خواه و صادق نیستند، و گاهی، برخوردهای ما با دیگران آنقدر ناواضح و مبهم است که باعث می شود از نیات مردم سر در نیاوریم. بعضی وقت ها، اگر از نزدیک و با دقت به حرف ها و کارهای مردم توجه کنید، ممکن است آنها را سوتفسیر کنید.
عوامل فرهنگی نیز ممکن است در اختلال شخصیت پارانوئید نقش داشته باشند. به نظر می رسد بعضی گروههای مردم، مثل زندانیان، پناهندگان، افراد مبتلا به نقص شنوایی، و سالمندان، به علت تجربه منحصر به فردی که دارند، در مقابل این اختلال آسیب پذیری خاصی دارند.
فرض کنید به یک کشور خارجی مهاجرت کرده اید و با زبان و افراد مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید معمولا آداب و رسوم جامعه جدید مشکل دارید. در چنین وضعیتی، در مقابل رفتارهای سایر صرفا برای ناراحت کردن یا اذیت کردن آنها روی مردم چه واکنشی خواهید داشت؟ موضوعاتی کوچک و کاملا خنثی، که برای توهین به هیچکس طراحی نشده اند، ممکن است توهین آمیز به نظرتان برسند. مثلا، وقتی چند نفر با هم آهسته حرف می زنند و می خندند ممکن است فکر کنید به شما می خندند. به این ترتیب، عوامل شناختی (کوگنیتیو) و فرهنگی ممکن است با هم تعامل کنند و حس شکاکی در بعضی افراد پارانوئید را به وجود آورند.

درمان اختلال شخصیت پارانوئید
چون افراد مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید به همه بی اعتماد هستند، احتمال این که برای دریافت کمک حرفه ای به روان شناسان مراجعه کنند بسیار اندک است. وقتی هم که مراجعه می کنند، نمی توانند رابطه تراپوتیک لازم و مبتنی بر اعتماد را به وجود آورند (رابطه تراپوتیک یعنی رابطه درمانگر- درمانجو).
به این ترتیب، ایجاد ائتلاف بین درمانجو و درمانگر اولین قدم مهم خواهد بود. وقتی این افراد بالاخره به دنبال روان درمانی می روند، علتش معمولا خود اختلال شخصیت نیست، بلکه این است که در زندگیشان یک بحران به وجود آمده است (مثلا، تهدید تام به آسیب رسانی به دیگران، یا مشکلاتی دیگر مثل اضطراب یا افسردگی).
تراپیست ها تلاش می کنند جوی مثبت به وجود آورند که به ایجاد حس اعتماد منجر می شود. آنها معمولا از شناخت درمانی استفاده می کنند تا باورهای غلط فرد درباره دیگران را تغییر دهند و آنها را متقاعد کنند که همه مردم بدخواه نیستند و به اکثر مردم می توان اعتماد کرد.
اما یادتان باشد، تا به امروز ثابت نشده است که انواع مختلف روانی درمانی توانسته باشند زندگی افراد مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید را به طور معنادار بهبود دهند. فقط حدود ۱۱٪ افراد مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید روان درمانی را ادامه می دهند.



با ادامه مطالب تخصصی وبسایت مجله روانشناسی همراه باشید.

مشاورفا منبع فایل های صوتی دکتر هلاکویی 

آیا به دنبال کلاس های آنلاین با قیمت مناسب برای برگزاری کارگاه ها و کلاس های آموزشیتان هستید؟
تهران سرور ارائه کننده ی انواع بستر های آموزشی تحت وب با بهترین قیمت ها و سرعت عالی در خدمت شماست .



تاریخ : 11.10.48
نویسنده : سپیده آجرلو
نظرات : 0
بازدیدها : 7 004

بازدید کننده گرامی ، شما به عضویت سایت در نیامده اید.
پیشنهاد می کنیم در سایت ثبت نام کنید و یا وارد سایت شوید.