» » » اختلال افسردگی مداوم (افسرده خویی)

اختلال افسردگی مداوم (افسرده خویی)

اختلال افسردگی مداوم (افسرده خویی)

DSM-5 طبقه بندی اختلال تازه ای به نام اختلال افسردگی مداوم (Persistent depressive disorder) را معرفی کرده است که قبلا افسرده خویی معرفی میشد،که در زیر شرح داده شده .
اختلال افسرده خو از نظر شدت خفیف تا متوسط است، اما شاخص اصلی، مزمن بودن آن است.برای اینکه فرد برای تشخصی اختلال افسردگی مداوم (افسرده خویی) واجد شرایط باشد، باید بخش عمده ای از روز و بیشتر روزها ، حداقل به مدت 2 سال همواره خلق افسرده داشته باشد(یک سال برای کودکان و نوجوانان) .به علاوه ،افراد وقتی که افسرده هستند باید از شش نشانه ی دیگر،حد اقل دو نشانه داشته باشند.

دوره های خلق عادی ممکن است به مدت کوتاهی روخ دهد ، اما معمولا فقط چند روز یا چند هفته دوام دارند(حداکثر به مدت 2 ماه). این خلق های عادی متناوب ، یکی از مهمترین ویژگی هایی هستند که اختلال افسرده خو را از افسردگی اساسی متمایز میکنند.با این حال،با وجود خلق های عادی متناوب،به خاطر روند مزمن افسرده خویی،افراد مبتلا به آن نتایج ضعیف تری دارند و به اندازه افراد مبتلا به افسردگی اساسی، اختلال دارند (کلین 2008 ، 2010)

افسرده خویی بسیار شایع است بطوری که برآورد شده میزان شیوع آن در طول عمر بین 2 و نیم تا 6 درصد است (کسلر و همکاران 1994) دوره ی متوسط افسرده خویی بین 4 تا 5 سال است اما میتواند 20 سال یا بیشتر دوام بیاورد (کلر و همکاران 1997) 7 و نیم سال پیگیری معلوم کرد استرس مزمن شدت نشانه ها را افزایش میدهد.(دوفرتی و همکاران 2004) افسرده خویی اغلب در سالهای نوجوانی شروع میشود وافزون بر 50 درصد کسانی که برای درمان مراجعه میکنند شروع قبل از 21 سالگی دارند. یک تحقیق آینده نگر 10 ساله روی 97 نفر که افسرده خویی زود هنگام داشتند نشان میدهد که 74 درصد ظرف 10 سال بهبود یافتند اما از بین کسانی که بهبود یافته بودند 71 درصد بازگشت داشتند ، بطوری که اغلب برگشت ها ظرف تقریبا سه سال پیگیری روی داده بودند (کلین و همکاران 2006)

مورد زیر نمونه ای از این اختلال ، یعنی اختلال افسرده خویی میباشد :
مدیر افسرده خو :
مدیر 28 ساله ای از افسرده بودن در مورد هرچیزی شاکی بود؛ شغلش ، شوهرش و نظرش در مورد آینده .
شکایت های او ، احساس های مداوم خلق افسرده ،حقارت، و بدبینی بودند که به گفته ی وی ، از زمانی که 16 17 ساله بود این احساس ها را داشته است.گرچه او در کالج عملکرد خوبی داشت ، اما همواره به دانشجویانی فکر میکرد که "واقعا باهوش" بودند.او در دورانی که در کالج درس میخواند در دوره ی کارشناسی ارشد ، با چند نفر دوست شده بود، اما مدعی بود که هرگز به دنبال فردی نبوده که تصور میکرد "استثنایی"باشد و باعث شود که او احساس حقارت و مرعوب شدن نکند.
او پس از فارق التحصیلی، با مردی ازدواج کرد که در دوران دانشجویی با وی آشنا شده بود.او این مرد را آدم مطلوبی میدانست، او را استثنایی نمیدانست،وعمدتا به این علت با وی ازدواج کرد که احساس میکرد برای مصاحبت به "شوهر نیاز دارد". مدت کوتاهی پس از ازدواج،این زوج شروع به دعوا و منازعه کردند.این خانم از لباس،شغل و والدین همسرش ایراد میگرفت؛و شوهر او وی را طرد کننده،کنترل کننده،و دمدمی میدانست. این خانم احساس میکرد که ازدواج کردن با این مرد کار اشتباهی بوده است.

او اخیرا در محل کار خود نیز مشکلاتی داشت.در شرکت به او کارهای پَستی داده بودند و هرگز به او کارهای مهم و پر مسئولیت نمیدادند.او قبول دارد که همیشه در کارهایی که به او محول شده،سهل انگاری میکند.هیچ وقت بیش از آنچه ضروری باشد کاری انجام نمیدهد.هرگز ابراز وجود نمیکند و ابتکار عمل به خرج نمیدهد.او احساس میکند که هرگز در شغل خود پیشرفت نخواهد کرد،زیرا ارتباط های درست ندارد و با این حال به فکر پول،مقام و قدرت است.زندگی اجتماعی او با شوهرش، چند زوج دیگر را شامل میشود.مردان این زوج ها عموما دوست شوهرش هستند.او مطمئن است که زنان او را آدم ناخوشایندی میدانند و کسانی که به نظر میرسد او را دوست دارند،احتمالا بهتر از خودش نیستند.
او تحت فشار نارضایتی از زندگی زناشویی،شغل،و زندگی اجتماعی ،احساس میکند از زندگی خسته و به آن بی علاقه است،از این رو،برای سومین بار تحت درمان قرار گرفت.

ملاکهای DSM-5 برای اختلال افسردگی مداوم (افسرده خویی)
این اختلال بیانگر تحکیم اختلال افسردگی مزمن و اختلال افسرده خویی است که در DSM-IV توضیح داده شده است.

A.خلق افسرده در بخش عمده ی روز،بیشتر روزها،بصورتی که با گزارش ذهنی یا مشاهده دیگران،به مدت حداقل 2 سال مشخص می شود.
توجه:در کودکان و نوجوانان،خلق میتواند تحریک پذیر،و مدت میبایست حداقل 1 سال باشد

B.در حالی که فرد افسرده است وجود دو (یا تعداد بیشتر) از موارد زیر :
1:کم اشتهایی یا پرخوری
2:بی خوابی یا پرخوابی
3:انرژی کم یا خستگی
4:عزت نفس پایین
5:تمرکز ضعیف یا مشکل تصمیم گیری
6:احساسات ناامیدی

C.در طول این دوره ی 2ساله اختلال (یک سال برای کودکان و نوجوانان)، فرد هرگز بیش از دوماه در هربار،بدون نشانه های ملاک AوB نبوده است.
D.ملاکهای اختلال افسردگی اساسی ممکن است به صورت مداوم به مدت 2 سال وجود داشته باشند
E.هرگز دوره ی منیک یا هیپومنیک وجود نداشته و ملاکها هرگز برای اختلال ادواری خو برآورده نشده اند.
F.این اختلال با اختلال اسکیزوافکتیو مستمر،اسکیزوفرنی،اختلال هذیانی،یا طیف اسکیزوفرنی مشخص یا نامشخص دیگر یا اختلال روان پریشی دیگر توجیه نمیشود.
G.نشانه ها ناشی از تاثیرات فیزیولوژیکی مواد(مثل سوءمصرف مواد مخدر،دارو) یا بیماری جسمی دیگر (مانند کم کاری تیروئید) نیستند.
H.نشانه های ناراحتی یا اختلال قابل ملاحظه ی بالینی در عملکرد اجتماعی،شغلی،یا زمینه های دیگر عملکرد ایجاد میکنند.


تاریخ : 11.10.48
نویسنده : فرجاد محمدی
نظرات : 0
بازدیدها : 6 468
بازدید کننده گرامی ، شما به عضویت سایت در نیامده اید.
پیشنهاد می کنیم در سایت ثبت نام کنید و یا وارد سایت شوید.