اختلال احتکار (HD)
اختلال احتکار چیست؟افراد مبتلا به اختلال احتکار (Hoarding Disorder) به طور افراطی ، اشیا و اموال را جمع آوری میکنند و نمیتوانند یا نمیخواهند انبوهی از اشیا را که ظاهرا بی فایده یا بی ارزش هستند دور بیندازند .
این اختلال باعث میشود که فرد در معرض بیماری های جسمی ، پایینآمدن سطح عملکرد در جنبه های مهم زندگی ، فشار مالی و اقتصادی قرار گیرد و همچنین در روابط میان فردی با اعضای خانواده و دوستان تاثیر منفی میگذارد.
احتکار اشیا در خانه باعث میشود برای کارهایی مثل آشپزی ، نظافت، راه رفتن در خانه یا خوابیدن فضایکافی باقی نماند.
همچنین فرد در معرض خطر قرار میگیرد (مثل آتش سوزی ، افتادن ار بلندی ، بهداشت ضعیف و سایر مشکلات سلامتی)
انگیزه ی پشت پرده ی احتکار اشیای بی ارزش میتواند تنوع زیادی داشته باشد . بعضی افراد فکر میکنند اشیای آنها ارزشمند هستند در حالیکه چنین نیست.
بعضی دیگر ممکن است در حال تقلید کردن رفتاری باشندکه در سایر افراد خانواده مشاهده کرده اند (نقش ژنتیک)
بعضی از افراد از اینکه اشیایی که سالهاست با آنها زندگی کرده اند و به آنها عادت کرده اند احساس آرامش میکنند.
بعضی دیگر نیز فکر میکنند این اشیا در روز مبادا به دردشان خواهد خورد.
انگیزه ی احتکار هرچیز که باشد نتیجه ی آن یکسان است : خانه ی فرد محتکر آنقدر شلوغ میشود که نهایتا ارتفاع تلنبار های اشیا به سقف میرسد(و اگر مکان های قابل زندگی در خانه مشاهده میکنید احتمالا به این دلیل استکه یک شخص ثالث وجود دارد که آنجار ار مرتب و خلوت میکند)
اختلال احتکار در DSM-4 و DSM-5
اختلال احتکار در DSM-4 وجود نداشت و درآنجا به روانشناسان بالینی توصیه میشد اگر احتکار کردن در افراد به سطوح افراطی برسد، میتوانند آنها را به اختلال وسواسی اجباری دیاگنوز کنند و اگر آنها معیار های اختلال شخصیت وسواسی اجباری را نیز داشته باشند میتوانند هم مبتلا به اختلال وسواسی اجباری (OCD) و هم مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی اجباری (OCPD) اعلام کنند .
اما روانشناسان اخیرا به این نتیجه رسیده اند که احتکار کردن اشیا در بسیاری از موارد از سایر اختلالات نورولوژیک و پسیکولوژیک (OCD و OCPD) مستقل است.
شیوع اختلال احتکار (HD)
به گزارش 5-DSM، نرخ شیوع اختلال احتکار در آمریکا و اروپا حدود 2 % تا %6 تخمین زده می شود.
بعضی مطالعات اپیدمیولوژیک نشان داده اند که در مردان فراوان تر از زنان است، در حالی که نمونه های بالینی نشان می دهند در زنان بیشتراست. سمپتوم های احتکار در بزرگسالان مسن تر (۵۵ تا 94 ساله) تقریبا سه برابر بزرگسالان جوان تر (۳۴ تا ۴۴ ساله) است.
حدود 50% افرادی که به اختلال احتکار مبتلا می شوند یک عضو درجه یک در خانواده خود دارند که به احتکار اشیا می پردازد. عدم قاطعیت یا ناتوانی در تصمیم گیری یک صفت رایج در این افراد است و اکثر آنها می گویند که یک رویداد تروماتیک یا استرس آميز (مثلا، مرگ یکی از عزیزان) قبل از شروع این اختلال روی داده است.
تا حدود %75 افراد مبتلا به اختلال احتکار یک اختلال خلقی با اضطرابی کاموربید نیز دارند. فقط 20% مبتلایان به اختلال احتکار معیارهای لازم برای دیاگنوز OCD را نیز دارند.
رفتار احتکار در سه حالت نباید به عنوان اختلال احتكار تشخیص داده شود:
1) نتیجه آسیب مغزی باشد،
2) در اثر یک اختلال عصبی-رشدی به وجود آمده باشد، یا
3) بعد از دیاگنوز شدن فرد به یک اختلال عصب شناختی (مثلا، آلزایمر) به طور تدریجی شروع شود،
اختلال احتکار چند نوع فرعی دارد:
انواع فرعی اختلال احتکار
نمونه ی کیس روانشناسی اختلال احتکار:
علت اختلال احتکار
به نظر میرسد این بیماری عنصر ژنتیک دارد .
زیرا تقریبا 50% مبتلایان میگویند که یکی از خویشاوندان نزدیک آنها به احتکار اشیا میپردازد ؛
همچنین مطالعات دوقلوها نیز نشان میدهد که تقریبا 50% تفاوت ها در احتکار کردن قابل انتساب به عوامل ژنتیک است.
درمان اختلال احتکار
افراد مبتلا به اختلال احتكار احتمالا به هیجانات و احساسات خودشان و دیگران حساس نیستند و، برعکس، برای ایجاد پیوند با دنیای اطراف خود، به جای مردم، با اشیا پیوند عاطفی و دلبستگی ایجاد می کنند.
هوش هیجانی با EQ این افراد معمولا کمتر از سطح عادی است که در نتیجه، توانایی دور ریختن و مرتب کردن اشیا را تحت تأثیر قرار می دهد. با در نظر گرفتن همه این موارد، اکثر تحقیقات نشان داده اند که فقط یک سوم بیمارانی که اشیا را احتکار می کنند به دارو درمانی و سایر انواع مداخلات پسیکولوژیک واکنش مساعد نشان میدهند.
اختلالات وسواسی-اجباری معمولا با انواع مختلف داروهای آنتی- دپرسانت تحت درمان قرار می گیرند، از جمله: کلومیپرامین، (از خانواده آنتی دپرسانتهای تری سایکلیک)، پاروکستین ، فلووکسامین ، سرترالین ، و سيتالپرام از خانواده SSRIها، با داروهایی که در حال حاضر وجود دارند می توان اختلالات وسواسی- اجباری را تحت کنترل در آورد ولی نمی توان به طور کامل مداوا کرد. بعضی از داروهای فوق الذکر نشان داده اند که می توانند در اختلال احتكار تأثیر مثبت بگذارند.
بعضی روان شناسان معتقدند که بهترین روش برای کنترل اختلال احتکار، روان درمانی شناختی رفتاری (CBT) است.
در این درمان، روان درمانگر کارهای زیر را انجام می دهد :
روان درمانی exposure and response prevention) ERP)
نوعی CBT است که روی قرار دادن فرد در معرض محرکها و ممانعت از پاسخ تمرکز می کند و به نظر می رسد که در بین انواع فرعی CBT، بهترین درمان برای اختلال احتکار است، هر چند بسیاری از مبتلایان حاضر نیستند در آن شرکت کنند. همچنین، بعضی شناخت درمانی ها که در آنها به افراد کمک می شود تا باورهای اشتباه خود را به چالش بکشند نیز مفید واقع می شوند (مثلا، این باور را که اشیای احتکار شده ارزشمند هستند، یا افراد به آن نیاز دارند).
شرکت دادن سایر اعضای خانواده در فرایند درمان نیز مفید واقع می شود.
به عقیده بسیاری از روان شناسان، بهترین روش درمان HD تلفیقی از سه رویکرد است:
بیولوژیک (دارودرمانی) ، پسیکولوژیک (CBT) ، و اجتماعی (درگیر کردن اطرافیان بیمار در پروسه درمان). این رویکرد تلفيقی، رویکرد زیستی-روانی-اجتماعی نامیده می شود.
سایر رویکردهای احتمالا مفید عبارتند از:
این اختلال باعث میشود که فرد در معرض بیماری های جسمی ، پایینآمدن سطح عملکرد در جنبه های مهم زندگی ، فشار مالی و اقتصادی قرار گیرد و همچنین در روابط میان فردی با اعضای خانواده و دوستان تاثیر منفی میگذارد.
احتکار اشیا در خانه باعث میشود برای کارهایی مثل آشپزی ، نظافت، راه رفتن در خانه یا خوابیدن فضایکافی باقی نماند.
همچنین فرد در معرض خطر قرار میگیرد (مثل آتش سوزی ، افتادن ار بلندی ، بهداشت ضعیف و سایر مشکلات سلامتی)
انگیزه ی پشت پرده ی احتکار اشیای بی ارزش میتواند تنوع زیادی داشته باشد . بعضی افراد فکر میکنند اشیای آنها ارزشمند هستند در حالیکه چنین نیست.
بعضی دیگر ممکن است در حال تقلید کردن رفتاری باشندکه در سایر افراد خانواده مشاهده کرده اند (نقش ژنتیک)
بعضی از افراد از اینکه اشیایی که سالهاست با آنها زندگی کرده اند و به آنها عادت کرده اند احساس آرامش میکنند.
بعضی دیگر نیز فکر میکنند این اشیا در روز مبادا به دردشان خواهد خورد.
انگیزه ی احتکار هرچیز که باشد نتیجه ی آن یکسان است : خانه ی فرد محتکر آنقدر شلوغ میشود که نهایتا ارتفاع تلنبار های اشیا به سقف میرسد(و اگر مکان های قابل زندگی در خانه مشاهده میکنید احتمالا به این دلیل استکه یک شخص ثالث وجود دارد که آنجار ار مرتب و خلوت میکند)
اختلال احتکار در DSM-4 و DSM-5
اختلال احتکار در DSM-4 وجود نداشت و درآنجا به روانشناسان بالینی توصیه میشد اگر احتکار کردن در افراد به سطوح افراطی برسد، میتوانند آنها را به اختلال وسواسی اجباری دیاگنوز کنند و اگر آنها معیار های اختلال شخصیت وسواسی اجباری را نیز داشته باشند میتوانند هم مبتلا به اختلال وسواسی اجباری (OCD) و هم مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی اجباری (OCPD) اعلام کنند .
اما روانشناسان اخیرا به این نتیجه رسیده اند که احتکار کردن اشیا در بسیاری از موارد از سایر اختلالات نورولوژیک و پسیکولوژیک (OCD و OCPD) مستقل است.
معیارهای 5-DSM برای اختلال احتکار |
A . فرد همیشه و به طور دایم به دشواری می تواند اموال خود را دور بریزد یا از آنها جدا شود، و فرقی نمی کند که ارزش واقعی آنها چقدر است . B . علت این مشکل این است که فرد احساس می کند باید آیتم های مورد نظر را برای روز مبادا نگه دارد و می خواهد از رنج و دیسترس ناشی از دور ریختن آنها اجتناب کند. C . ناتوانی در دور ریختن آیتم ها و اشیا باعث می شود به تدریج زیاد شوند و باعث شلوغ شدن و انباشته شدن اتاق ها و قسمتهای مختلف خانه شوند (مخصوصا جاهایی که رفت و آمد و سایر فعالیت ها در آنها معمولا زیاد است) و به همین دلیل، دیگر نتوان از آنها مثل قبل استفاده کرد. مثلا، اتاق نشیمن تبدیل به یک انباری بی نظم و ترتیب می شود. اگر مکان های مهم خانه خلوت هستند، صرفا به خاطر مداخله اشخاص ثالث است (مثلا، اعضای خانواده، نظافتچی ها، یا مقامات مسئول) D . احتکار باعث می شود که در عملکرد اجتماعی، شغلی، یا سایر جنبه های مهم زندگی فرد رنج شخصی یا نابسامانی شدیدی به وجود آید (از جمله، حفظ یک محیط ایمن برای زندگی خود و دیگران) E . نمی توان احتکار را به یک عارضه پزشکی دیگر نسبت داد (مثلا، آسیب مغزی، بیماری قلبی-عروقی، سندروم پرادر - ویلی) F . سایر اختلالات مندرج در 5-DSM نمی توانند دلیل بهتری برای احتکار باشند (مثلا، احتکار به خاطر وسواس های مرتبط با اختلال وسواسی- اجباری، کاهش انرژی در اختلال افسردگی عمده، دیلوژنها در اسکیزوفرنی یا سایر اختلالات سایکوتیک، نقصهای شناختی در اختلال نوروکوگنیتیو عمده، علاقه های محدود (محدودیت علاقه) در اختلال طیف اوتیسم). اسپسیفایر: همراه با مال اندوزی افراطی (Excessive Acquisition): سمپتوم ها با جمع آوری فراوان و شديد اشیایی که مورد نیاز نیستند یا برای آنها جای کافی وجود ندارد همراه هستند. اسپسیفایر به همراه بینش خوب: فرد می داند که باورها و رفتارهای مرتبط با احتکار (مرتبط با دشواری در دور ریختن اشیا، انباشته شدن آیتمها، یا مال اندوزی افراطی) مشکل زا هستند. به همراه بینش ضعیف: فرد تا اندازه زیادی مطمئن است که باورها و رفتارهای مرتبط با احتکار (مرتبط با دشواری در دور ریختن اشیا، انباشته کردن آیتمها، یا مال اندوزی افراطی) مشکل زا نیستند هرچند شواهد عکس این موضوع را نشان میدهند. بدون بینش به همراه باورهای دیلوژنال: فرد کاملا مطمئن است که باورها و رفتارهای مرتبط با احتكار وی (مرتبط با دشواری در دور ریختن اشیا، انباشته کردن آیتم ها، یا مال اندوزی افراطی) مشکل زا نیستند هر چند شواهد عکس این موضوع را نشان می دهند. |
شیوع اختلال احتکار (HD)
به گزارش 5-DSM، نرخ شیوع اختلال احتکار در آمریکا و اروپا حدود 2 % تا %6 تخمین زده می شود.
بعضی مطالعات اپیدمیولوژیک نشان داده اند که در مردان فراوان تر از زنان است، در حالی که نمونه های بالینی نشان می دهند در زنان بیشتراست. سمپتوم های احتکار در بزرگسالان مسن تر (۵۵ تا 94 ساله) تقریبا سه برابر بزرگسالان جوان تر (۳۴ تا ۴۴ ساله) است.
حدود 50% افرادی که به اختلال احتکار مبتلا می شوند یک عضو درجه یک در خانواده خود دارند که به احتکار اشیا می پردازد. عدم قاطعیت یا ناتوانی در تصمیم گیری یک صفت رایج در این افراد است و اکثر آنها می گویند که یک رویداد تروماتیک یا استرس آميز (مثلا، مرگ یکی از عزیزان) قبل از شروع این اختلال روی داده است.
تا حدود %75 افراد مبتلا به اختلال احتکار یک اختلال خلقی با اضطرابی کاموربید نیز دارند. فقط 20% مبتلایان به اختلال احتکار معیارهای لازم برای دیاگنوز OCD را نیز دارند.
رفتار احتکار در سه حالت نباید به عنوان اختلال احتكار تشخیص داده شود:
1) نتیجه آسیب مغزی باشد،
2) در اثر یک اختلال عصبی-رشدی به وجود آمده باشد، یا
3) بعد از دیاگنوز شدن فرد به یک اختلال عصب شناختی (مثلا، آلزایمر) به طور تدریجی شروع شود،
اختلال احتکار چند نوع فرعی دارد:
انواع فرعی اختلال احتکار
- احتکار کتاب، بیبلیومانيا (bibliomania) یا احتکار کتاب (book hoarding). عبارت است از جمع آوری یا احتکار کتاب، تا حدی که روابط اجتماعی یا سلامت فرد به خطر بیفتد. افراد مبتلا به این اختلال کتاب هایی را نگه می دارند که اصلا به دردشان نمی خورد، یا کلکسیونرهای عادی، برای داشتن آنها، هیچ انگیزه ای ندارند. یکی از سمپتوم های اختلال احتکار کتاب این است که فرد از یک کتاب چندین نسخه می خرد یا تعداد کتاب هایی که می خرد بیشتر از آن است که بتواند بخواند.
- احتکار حیوانات(animal hoarding). افراد مبتلا به اختلال احتکار حیوانات تعداد زیادی حیوان در خانه خود نگه می دارند بدون آنکه بتوانند خانه خود را تمیز نگه دارند یا به این حیوانات خوب رسیدگی کنند. این افراد به حیوانات خود به شدت علاقه دارند و نمی توانند آنها را رها کنند. آنها قبول نمی کنند که با عدم رسیدگی خوب به این حیوانات، در واقع به آنها آسیب می رسانند.
- احتکار اطلاعات(information hoarding). افراد مبتلا به احتکار اطلاعات ، به لطف اینترنت و هاردهای اکسترنال چند ترا بایتی، می توانند مقادیر زیادی اطلاعات از اینترنتدانلود و سیو کنند. این افراد هر چه را به دستشان می رسد می خواهند نگه دارند، از دوستان و آشنایان خود دائم فایل های مختلف می گیرند و آنها را در هارد دیسک می ریزند. آن اطلاعاتی را سیو می کنند که شاید هرگز به آنها رجوع نخواهند کرد و گاهی یادشان می رود چنین اطلاعاتی در هاردشان وجود دارد. آنها اصلا حاضر نیستند حتی یک کیلوبایت دیتا را پاک کنند و اگر یک قطعه اطلاعات به طور شانسی از دیتابیس آنها حذف شود به شدت ناراحت و مضطرب می شوند. اختلال این افراد باعث پیش آمدن ناراحتی ها و اختلافاتی در روابط میان فردی می شود و در عملکرد اجتماعی، تحصیلی، یا شغلی آنها ممکن است اختلال ایجاد کند.
نمونه ی کیس روانشناسی اختلال احتکار:
ماریا بعد از آنکه همسایه ها به پلیس زنگ زدند و شکایت کردند، گروهی از بازرسان ویژه به آپارتمان سه خوابه ۱۳۰ متر مربعی ماریا رفتند و در آنجا بیش از ۸۰ گربه پیدا کردند. بسیاری از این گربه ها از سؤتغذیه، ازدحام جمعیت، و بیماری رنج می بردند. بعد از مراحل اولیه بازجویی، پلیس ماریا را به روان شناسان ارجاع داد. ماریا در مصاحبه گفت که وظیفه دارد به گربه های بی سرپناه و مظلوم کمک کند زیرا هیچکس به فکر آنها نیست. وقتی روان درمانگر از خانه ماریا بازدید کرد، معلوم شد که او صرفا به جمع آوری گربه نمی پردازد. اتاق های او مملو از اشیا و اسباب های مختلف بود طوری که دسترسی به پنجره های آنها غیرممکن شده بود. اتاق نشمين او تا سقف پر بود از تپه هایی از لباس، پارچه، و انواع لوازم خانگی در آشپزخانه، انبوهی از کارتن ها و سایر خرت و پرت ها مانع از دسترسی آسان به اجاق گاز و یخچال شده بودند. اتاق ناهارخوری پوشیده از وسایل و اشیای مختلف بود؛ توده هایی از زباله، دسته هایی از قبض های آب و برق، روزنامه ها و مجلات قدیمی، و چندین ست ظروف چینی که ماریا در حراجی های لوازم دست دوم خریده بود. وقتی روان شناس به ماریا گفت که او و همکارانش می توانند در مرتب و تمیز کردن خانه کمک کنند ماریا به شدت عصبی شد و گفت که فقط به یک دلیل به روان شناس اجازه داده است از خانه و حیوانات او بازدید کند: این که به او کمک کند با سازمان های خیریه و انجمن حمایت از حیوانات وارد مذاکره شود تا فکری به حال گربه های او بکنند. ماريا قاطعانه گفت که اصلا دوست ندارد کسی درباره خانه او نظر بدهد. او توضیح داد که چگونه سالهای سال، بر سر نحوه خانه داری خود با خانواده اش در جنگ و دعوا بوده است، و گفت که هر کاری در توانش بوده است انجام داده است تا از زورگویی و اصول و قوانین آنها خلاص شود. ماریا گفت که نیازی به اجاق گاز ندارد زیرا به عنوان زنی که تنها زندگی می کند، نمی تواند برای خودش غذای گرم بپزد. بعد از جلسه اول مصاحبه و اولین بازدید از خانه، ماریا حاضر نشد به ملاقات با روان شناس ادامه دهد. |
علت اختلال احتکار
به نظر میرسد این بیماری عنصر ژنتیک دارد .
زیرا تقریبا 50% مبتلایان میگویند که یکی از خویشاوندان نزدیک آنها به احتکار اشیا میپردازد ؛
همچنین مطالعات دوقلوها نیز نشان میدهد که تقریبا 50% تفاوت ها در احتکار کردن قابل انتساب به عوامل ژنتیک است.
درمان اختلال احتکار
افراد مبتلا به اختلال احتكار احتمالا به هیجانات و احساسات خودشان و دیگران حساس نیستند و، برعکس، برای ایجاد پیوند با دنیای اطراف خود، به جای مردم، با اشیا پیوند عاطفی و دلبستگی ایجاد می کنند.
هوش هیجانی با EQ این افراد معمولا کمتر از سطح عادی است که در نتیجه، توانایی دور ریختن و مرتب کردن اشیا را تحت تأثیر قرار می دهد. با در نظر گرفتن همه این موارد، اکثر تحقیقات نشان داده اند که فقط یک سوم بیمارانی که اشیا را احتکار می کنند به دارو درمانی و سایر انواع مداخلات پسیکولوژیک واکنش مساعد نشان میدهند.
اختلالات وسواسی-اجباری معمولا با انواع مختلف داروهای آنتی- دپرسانت تحت درمان قرار می گیرند، از جمله: کلومیپرامین، (از خانواده آنتی دپرسانتهای تری سایکلیک)، پاروکستین ، فلووکسامین ، سرترالین ، و سيتالپرام از خانواده SSRIها، با داروهایی که در حال حاضر وجود دارند می توان اختلالات وسواسی- اجباری را تحت کنترل در آورد ولی نمی توان به طور کامل مداوا کرد. بعضی از داروهای فوق الذکر نشان داده اند که می توانند در اختلال احتكار تأثیر مثبت بگذارند.
بعضی روان شناسان معتقدند که بهترین روش برای کنترل اختلال احتکار، روان درمانی شناختی رفتاری (CBT) است.
در این درمان، روان درمانگر کارهای زیر را انجام می دهد :
- به کمک خود درمانجو یا مراجع، علت نیاز شدید در مانجو به جمع آوری و احتكار اشیا را کشف می کند.(درمانجو کسی است که خودش مشکل دارد، مراجع کسی است که برای رفع مشکل یک نفر دیگر نزد روان شناس می رود. مادری که پسر نوجوان خود را به خاطر اختلال سلوک نزد روان شناس می برد، مراجع، و پسر او درمانجو محسوب می شود).
- به او یاد می دهد اشیا را چگونه منظم و مرتب کند تا بتواند تصمیم بگیرد کدام ها را دور بیندازد.
- به او مهارت های تصمیم گیری یاد می دهد.
- به تنهایی یا به کمک یک فرد حرفه ای، چند بار به خانه فرد می رود و به همراه آنها، وسایلی را که مورد احتیاج نیستند دور می ریزند یا به دوستان و آشنایان هدیه می دهند، یا می فروشند.
- به او مهارت های ریلکسیشن یاد می دهد.
- جلسات گروه درمانی یا خانواده درمانی با حضور او برگزار می کند.
- در صورت خطرناک شدن اوضاع، او را، برای بستری شدن، به مقامات ذی ربط ارجاع می دهد. .
- هر چند وقت یک بار درمانجو را ویزیت می کند تا اطمینان حاصل کند که او به سبک زندگی سالم خود ادامه میدهد.
روان درمانی exposure and response prevention) ERP)
نوعی CBT است که روی قرار دادن فرد در معرض محرکها و ممانعت از پاسخ تمرکز می کند و به نظر می رسد که در بین انواع فرعی CBT، بهترین درمان برای اختلال احتکار است، هر چند بسیاری از مبتلایان حاضر نیستند در آن شرکت کنند. همچنین، بعضی شناخت درمانی ها که در آنها به افراد کمک می شود تا باورهای اشتباه خود را به چالش بکشند نیز مفید واقع می شوند (مثلا، این باور را که اشیای احتکار شده ارزشمند هستند، یا افراد به آن نیاز دارند).
شرکت دادن سایر اعضای خانواده در فرایند درمان نیز مفید واقع می شود.
به عقیده بسیاری از روان شناسان، بهترین روش درمان HD تلفیقی از سه رویکرد است:
بیولوژیک (دارودرمانی) ، پسیکولوژیک (CBT) ، و اجتماعی (درگیر کردن اطرافیان بیمار در پروسه درمان). این رویکرد تلفيقی، رویکرد زیستی-روانی-اجتماعی نامیده می شود.
سایر رویکردهای احتمالا مفید عبارتند از:
- مصاحبه انگیزشی (Motivational interviewing) که از اعتیاد درمانی اقتباس شده است. این روش مخصوصا زمانی مفید واقع می شود که بینش درمانجو ضعیف است (یعنی، از مشکل خودش خبر دارد اما آن را زیاد جدی نمیداند).
- کاهش آسیب به جای کاهش سمپتوم (harm reduction not symptom reduction) که این نیز از اعتیاد درمانی اقتباس شده است. هدف این است که از آسیب زایی کارهای فرد کاسته شود ولی روی کاهش رفتارهای مرتبط با احتکار، زیاد تمرکز نشود.
- گروه درمانی. گروه درمانی باعث می شود که از انزوای اجتماعی و اضطراب اجتماعی فرد کاسته شود. گروه درمانی، در مقایسه با روان درمانی فردی، ارزان تر تمام می شود.
بازدید کننده گرامی ، شما به عضویت سایت در نیامده اید.
پیشنهاد می کنیم در سایت ثبت نام کنید و یا وارد سایت شوید.
پیشنهاد می کنیم در سایت ثبت نام کنید و یا وارد سایت شوید.